111. در بعضي
روايات، اخباري مبني بر گريۀ انبياء پيشين بر امام حسين(ع)آمده است،[1] حکمت آن گریهها
چيست؟
چون مصائب
وارده بر حضرت سيّدالشّهداء(ع) براي آنان از سوي خداي تعالي يا جبرئيل امين بيان
گرديده و بيان اين مصائب، تحريك عواطف مقدّسۀ آنان و تلاطم دلهاي مبارك آنان و
جاريشدن اشكهاي منوّر آنان را به همراه داشته است. [2]
112. رواياتي
كه بيانگر دگرگوني آسمان و زمين، خون باريدن آسمان و نظایر آن موقع شهادت
سيّدالشّهداء(ع) است، به چه معناست؟ آيا بيان واقع است يا مجازگويي؟
گرچه اين
روايات[3] را كنايه
گرفتن و بهواسطۀ آن عظمت مصيبت را بيانكردن، اشكال ندارد، لكن اگر بهواسطۀ
تهذيب نفس و تزكيۀ روح و رياضتهاي ديني و شرعي و اتّصال به مقام ولايت، دل و چشم
و گوش حقيقي حاصل گردد، بسياري از اينگونه امور را ميتوان شهود كرد و در آن صورت
اينگونه امور، حقايق خود را نمايان خواهد كرد.
113. چرا
امام زمان(عج) هر صبح و عصر، بنا بر زيارت ناحيه مقدّسه، بر امام حسين(ع) گريه ميكنند؟
اينكه در آن زيارت ميفرمايند: «بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما» يعني چه؟
زيرا اين
مصيبتو پيامهاي اين حادثۀ مصيبتبار،
هيچگاه نبايد فراموش گردد و خون گريستن
هم كنايه از شدّت حزن و عزا است.
114. آيا
گريه و عزاداري ملائكه براي امام حسين(ع) صحّت دارد و حال آنكه ملائكه موجودات
غيرمادي هستند؟ دليل آن چيست؟
در برخي از
روايات و از
جمله در زيارت ناحيه،[6] اين موضوع ذكر
شده و پذيرفتن اصل مسئله، محلّ اشكال نيست؛ اگرچه خصوصيّات اينگونه امور و حقايق
لطيف آن را نتوانيم درك كنيم.
115. آيا
گريه و نوحۀ اجنّه بر امام حسين(ع) صحت دارد؟
اين مطلب در
برخي از روايات شريفه[7] آمده است و
پذيرفتن آن اشكال ندارد؛ گرچه حقیقت آن را نتوانیم درک کنیم.
116. در سخنان
بعضي از بزرگان، ديده ميشود كه گفتهاند حيوانات، پرندگان و حتّي جمادات (درخت يا
سنگ) براي امام حسين(ع) اندوهگين ميشوند، گريه ميكنند و گاه خونآلوده ميشوند.
آیا حقیقت دارد و اين مطلب چهطور ممكن است؟
اين مطلب در
بعضي از روايات شريفه[8] و از جمله در
زيارت ناحيۀ مقدّسه وارد شده[9] و پذيرفتن آن
محلّ اشكال نيست؛ گرچه عقل، نتواند حقيقت اين معناي لطيف را درك نمايد، چنانكه
عقول ناقص ما اموري نظير تسبيح موجودات را كه در آيات فراواني بدان تصريح شده، درك
نميكند.
قال الله
تعالي: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَوات السَّبْعَ و الارْضُ وَ مَنْ فِيهنَّ وَ إِنْ
مِنْ شَئٍ إِلّا يُسَبّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِنْ لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُمْ»
117. اینکه
در روایات گفته شده شرکت در جلسۀ عزای امام حسین(ع) و گریه و عزاداری، گناهان
انسان را محو میکند یا اینکه میفرمایند: اگر کسی حتّی به اندازۀ بال مگسی بر
مصائب اهلبیت(ع) گریه کند، بهشت بر او واجب ميشود،[11] چگونه
توجیه و تحلیل میشود؟ بهعبارت روشنتر، چگونه فردی میتواند عمری گناه کند و با
شرکت در یک جلسۀ عزاداری یا با قطرهای اشک، بهشتی شود؟
اینگونه
روایات بهاندازۀ تواتر است و مورد تشکیک نیست و معنای همۀ آنها این است که هر کس
در این مجالس، رابطۀ عاطفی و رابطۀ عملی با ولایت پیدا کرد و نظیر حضرت حرّ بن
یزید ریاحی، حسینی شد و پشیمان از گناهان خودگردید،
بهشت بر او واجب میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید جهنّم او مبدّل به بهشت میشود:
«يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛
پروندۀ تاریک
او نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحۀ اوّل آن توبه و ثواب آن است و از هر
ثوابی بالاتر است، باز میشود.
بلی، اگر در
اینگونه مجالس، فقط رابطۀ عاطفی باشد، ثواب آن از هر حج و عمرهای بالاتر است و
اینگونه ثوابها، تفضّلی است نه استحقاقی و برای ترغیب مردم برای رابطۀ عاطفی با
امام حسین(ع) است، که علّت مبقیّه برای تشیّع است و بهقول استاد بزرگوار ما حضرت
امام خمینیR: دانه میریزند تا کبوتر بگیرند.
118. هدف از
گريه كردن بر اهلبيت(ع) و تباكي (خود را به گريه واداشتن) و معني گريۀ ما بر امام
حسين(ع) چيست؟
گريه و تباكي
از بارزترين مصاديق عزاداري است و هدف از گريهكردن بر مصائب حضرات اهلبيت عصمت و طهارت(ع) بهخصوص امام حسين(ع)، همان
هدف از عزاداري است و آن زنده نگاهداشتن تشيّع و احياء روحيۀ ايثار، گذشت،
فداكاري و شهادتطلبي براي دين خداست؛ از اين جهت هم، افضل اعمال و قُربات است.
علاوه بر این، معنا ندارد که انسان عاطفی، مصائب حسینی را بشنود و ناراحت نشود و
دل او نسوزد و گریه نکند و لااقل تباکی نداشته باشد.
119. چه كنيم
در جلسات عزاداري اشكمان جاري شود و دلمان بسوزد؟
در روايات
وارد شده است كه خشكي چشم در اثر قساوت دل است و قساوت دل در اثر گناه و معصيت
است؛[13] بنابراين
هر چه گناهمان كمتر شود، دلهايمان صافتر خواهد شد و هرچه دلهايمان صافتر شود،
اشكهايمان جاريتر خواهد بود.
120. رابطۀ
گريه بر امام حسين(ع) و سير و سلوك الي الله چيست؟
گريه، عزاداري، توسّل و زيارت، آثار فراواني دارد كه از اهم آن امداد به
انسان براي رسيدن بهمقام لقاء و فناء است و در حقيقت، بهترين امداد براي شخص سالك
در طي نمودن منازل هفتگانۀ سير و سلوك، همين است.
. هنگام توبۀ حضرت آدم(ع)، جبرئیل اسامی پنجتن
را به ایشان تلقین کرد تا برای توبه به آنان متمسّک شود. حضرت آدم(ع) نیز نام آنان
را برد و فرمود: «يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ، يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا
فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ، يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ
مِنْكَ الْإِحْسَان» وقتی حضرت آدم(ع) نام امام حسين(ع) را بر زبان آورد، اشك او
جارى و قلبش خاشع شد و به جبرئیل گفت: وقتی نام پنجمى آنها را مىبرم، دلم مىشكند
و اشكم جارى مىشود. جبرئيل امین، از قضیۀ شهادت و تشنگی امام حسین(ع) و E F اسارت خانوادۀ آن حضرت، برای حضرت آدم(ع) گفت و هردو مانند زن
فرزند مرده، به شدّت گريستند.[بحار الأنوار، ج 44، ص 245]
پس از آزمایش حضرت ابراهیم(ع) در داستان قربانیکردن حضرت اسماعیل(ع)،
خداوند سبحان از واقعۀ کربلا و شهادت امام حسین(ع) به آن حضرت خبر داد و حضرت
ابراهیم(ع) براى اين مصيبت، جزع و فزع كرد و قلبش سوخت و شروع بهگريه نمود.
[الخصال، ج 1، ص 58 و 59]
روایت شده است
که حضرت موسی بن عمران(ع) پس از مناجات با خداوند، درخواست کرد که یکی از
گناهکاران بنیاسرائیل را بیامرزد، خداوند متعال فرمود: هر كسى كه از من طلب مغفرت
كند او را عفو مينمايم، غير از قاتل حسين. حضرت موسی(ع) از احوال امام حسین(ع)
جویا شد و خداوند، ماجرای عطش و شهادت و مصائب آن حضرت در روز عاشورا را بیان کرد
و سپس از قضیۀ تشنگی فرزندان و اسارت خانوادۀ امام حسين(ع) برای موسی(ع) شرح داد و
حضرت موسی(ع) گریست و از دشمنان آن حضرت بیزاری جست. [بحار الأنوار، ج 44، ص 308] همچنین ر.ک: كامل الزّيارات، ص 67؛ الإحتجاج، ج 2، ص 463.
. عيون اخبار الرّضا(ع)، ج 1، ص 300: «يَا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ
حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ(ع) أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ
الْحُسَيْنُ أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ ـ اي پسر شبيب!
پدرم از پدرش از جدش برايم نقل کردهاند که وقتي جدّم حسين(ع) کشته شد، از آسمان
خون و خاک قرمز باريد.» همچنين ر.ک: کامل الزّيارات، ص 88 تا 93؛ دلائل الإمامة، ص 179؛ اعلام
الوري، ص 220؛ مناقب آل أبي طالب، ج 4، ص 54؛ أنساب الأشراف، ج 3، ص 209؛ تاريخ مدينة دمشق، ج 14،ص 227؛
إمتاع الأسماع، ج 12، ص 241 و...
. الكافي، ج4، ص 582: «إِنَّ أَرْبَعَةَ
آلَافِ مَلَكٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ(ع) شُعْثٌ غُبْرٌ يَبْكُونَهُ إِلَى
يَوْمِ الْقِيَامَةِ رَئِيسُهُمْ مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ فَلَا يَزُورُهُ
زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا يُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَيَّعُوهُ وَ
لَا مَرِضَ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا يَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَى جِنَازَتِهِ وَ
اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ.»
. در
زيارت ناحيۀ مقدّسه ميخوانيم: «السَّلَامُ عَلَی مَنْ بَكَتْهُ مَلَائِكَةُ
السَّمَاءِ ـ سلام بر E F کسیکه ملائکۀ آسمانها بر او گریستهاند.» [مزار الکبير، ص 498].
دربارۀ آگاهي از گريۀ ملائکه بر امام حسين(ع) در مجامع روايي ر.ک: الکافي، ج 1، ص
284؛ کامل الزّيارات، ص 83 تا 88؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 220 تا 229 و...
. امام
سجّاد(ع) در خطبۀ خود در شام فرمودند: «أَنَا ابْنُ مَنْ نَاحَتْ عَلَيْهِ
الْجِنُّ فِي الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ فِي الْهَوَاءِ ـ من
فرزند کسي هستم که جنيّيان در زمين و پرندگان در آسمان براي او ناله و گريه کردهاند.»[مناقب آل أبي طالب، ج 4، ص 168]. همچنين ر.ک: کامل الزّيارات، ص 93 تا 98؛ مثير الأحزان، ص 107؛
تاريخ مدينة دمشق، ج 14،ص240 تا 242؛ تذکرة الخواص، ص 241؛ شرف المصطفى، ج 5، ص
385 و 386 و...
. كامل
الزّيارات، ص79 : «بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَی
الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) حَتَّی ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا ـ انس و جن، پرنده و وحوش بر حسين بن على(ع) E F گريستند، به نحوی که اشکهايشان جارى گشت.» همچنين
ر.ک: امالي الصّدوق، ص 116 و 127؛ مناقب آل أبي طالب، ج 1، ص 121؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 201
تا 219 و...
. المزار
الكبير؛ ص506: «وَ أُقِيمَتْ لَكَ الْمَآتِمُ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ، وَ
لَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعِينُ، وَ بَكَتِ السَّمَاءُ وَ سُكَّانُهَا، وَ
الْجِنَانُ وَ خُزَّانُهَا، وَ الْهِضَابُ وَ أَقْطَارُهَا، وَ الْأَرْضُ وَ
أَقْطَارُهَا، وَ الْبِحَارُ وَ حِيتَانُهَا، وَ مَكَّةُ وَ بُنْيَانُهَا، وَ
الْجِنَانُ وَ وِلْدَانُهَا، وَ الْبَيْتُ وَ الْمَقَامُ، وَ الْمَشْعَرُ
الْحَرَامُ، وَ الْحِلُّ وَ الْإِحْرَامُ ـ برای تو، در اعلی علّیین اقامۀ ماتم
کردند و حورالعین در عزای تو، بر خود سیلی زدند و آسمانها و ارکان آن، بهشت و
نگهبانان آن، کوههای بلند و سرزمینهای مختلف، دریاها و ماهیهای بزرگ در آن،
مکّه و کعبه و بهشیتان و مقام ابراهیم و مشعر الحرام و میقاتها، همگی بر تو
گریستند.» همچنين در قسمت دیگری از زيارت
ناحيه ميخوانيم: «وَ أَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِداً، وَ إِلَى خِيَامِكَ قَاصِداً،
مُحَمْحِماً بَاكِياً ـ اسب تو با شتاب بهسوی خیمهها آمد، در حالکه شيهه میزد
و گريان بود.»
. علل الشّرائع، ج 1، ص 81: اميرالمؤمنين(ع)
فرمودند: «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ
الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوب ـ اشك چشمها خشك نميگردد، مگر بهواسطۀ
قساوت قلب و كسى قسىّ القلب نميشود مگر از زيادى گناهان.»